Descartes Error

در قرن‌هایی که دکارت اعلام کرد «من فکر می‌کنم، پس هستم»، علم اغلب احساسات را به‌عنوان سرچشمه وجود واقعی یک فرد نادیده گرفته است. حتی علوم اعصاب مدرن نیز تا همین اواخر تمایل داشت که بر جنبه های شناختی عملکرد مغز تمرکز کند، بدون توجه به احساسات. این نگرش با انتشار کتاب خطای دکارت شروع به تغییر کرد. آنتونیو داماسیو ایده های سنتی در مورد ارتباط بین احساسات و عقلانیت را به چالش کشید. در این کتاب فوق‌العاده جذاب، داماسیو خواننده را از طریق یک سری مطالعات موردی به سفری برای اکتشافات علمی می‌برد و آنچه را که بسیاری از ما مدت‌ها به آن مشکوک بودیم نشان می‌دهد: احساسات یک امر تجملی نیستند، آنها برای تفکر منطقی و برای رفتار اجتماعی عادی ضروری هستند.